نویسندگی فرصت خوبی برای دیده شدن مسائل زنان است
در حال حاضر بیشترین چیزی که ذهن من را درگیر کرده؛ مسائل و مشکلات حوزه زنان است و میخواهم به مشکلات قشر زنان بپردازم.
آکادمی زیتون: بعضی آدمها در یک مقطعی از زندگی خود، هدفی را نشانهگذاری میکنند و برای رسیدن به آن هدف آنقدر تلاش و جدیت دارند که هر سنگی هم سر راهشان قرار بگیرد، نمیتواند آنها را از ادامه کار منصرف کند و اتفاقا عزمشان جزمتر میشود تا به آنچه میخواهند برسند.
«فاطمه پهلوانی» مدتها بوده که نویسندگی و نویسنده شدن را به عنوان آرمانش نشانهگذاری کرده و برای رسیدن به این آرمان، کلاسهای آموزشی مختلفی را هم تجربه کرده است و آخرین تجربه شرکت در دورههای آموزشی او که منجر به موفقیت نسبیاش و طی کردن بخشی از راه شده، دوره نویسنده شویم زیر نظر «سید علی شجاعی» در آکادمی زیتون بوده است.
در فهرست کتاب «به عطر سبز زیتون» که نگاه کنیم، داستان «منگولههای رنگی» را با امضای فاطمه پهلوانی میبینیم، آن چیزی که شروع خوبی برای نویسنده شدناش است.
خانم پهلوانی که ساکن کرج است، یکی از مهمانانی بود که به عنوان فارغالتحصیل این دوره به جشن یکسالگی دوره نویسندگی دعوت شده بود و زمان باقی مانده تا آغاز مراسم فرصت خوبی بود تا گفتگوی کوتاهی داشته باشیم. ماحصل این گفتگو را در ادامه میخوانیم:
به عنوان سوال اول از حضورتان در دوره نویسندگی بگویید:
من از ترم دو به دوستان اضافه شدم. دوره اول را به صورت مجازی در موسسه دیگری گذراندم اما با دیدن پیشرفت کار شاگردان استاد شجاعی، متوجه شدم نسبت به دانش آموختههای استاد عقب هستم و یه همین دلیل از ترم دو به این دوره پیوستم.
با توجه به مسافت کرج تا تهران و شرایط شیوع بیماری کرونا و امکان استفاده آنلاین از کلاس، دلیل انتخاب شرکت حضوری چه بود؟
البته بعضی جلسات را به صورت مجازی شرکت کردم، اما حقیقت این است که خیلی از وضعیت کلاس راضی بودم و خیلی روزهای خوبی بود و لذت بردم. به دلیل علاقه زیاد به نویسندگی، طبیعتا انگیزه بالایی برای شرکت در این دورهها داشتم و اگر هم سختی و مشکلی در طی این یک سال برایم پیش میآمد، با سختی میجنگیدم و این جنگیدن برایم لذت بخش بود.
شاید بدترین اتفاقی که میتوانست برای من بیفتد، فوت پدر بود که خیلی برای من سخت و سنگین بود و البته خانم باروتیان به عنوان مدیر آکادمی و بیشتر یک دوست، خیلی در آن شرایط با من همراهی کردند، اما خودم به این نتیجه رسیدم که اتفاقهای بد دیگری هم ممکن است رخ بدهد اما برای رسیدن به هدف باید جنگید و این سختیها نباید مانع شود.
برای تهیه کتابهایی که استاد معرفی میکردند با توجه به دوری از تهران، مشکلی نداشتید؟ کتابها به موقع به دستتان میرسید؟
اتفاقا باید بگویم تهیه کتاب سخت بود. به خصوص در ایام شیوع کرونا اداره پست شهرستان کرج خیلی به کندی فعالیت میکرد و خیلی وقتها کتابهایی که سفارش داده بودم، خیلی دیرتر از زمانی که نیاز داشتم به دست من میرسید و به همین دلیل تصمیم گرفتم به صورت حضوری برای خرید کتاب اقدام کنم.
در ادامه مسیر نویسندگی بیشتر تمرکزتان روی چه موضوعاتی است و چه مسائلی دغدغه ذهنیتان برای نوشتن است؟
در حال حاضر بیشترین چیزی که ذهن من را درگیر کرده؛ مسائل و مشکلات حوزه زنان است و زنانهنویسی را بیشتر دوست دارم. دلم میخواهد به مشکلات قشر زنان بپردازم. هرچند در شرایط فعلی و به خصوص کاهش آمار کتابخوانی در کشور، ممکن است نوشتههای من اصلا دیده نشود و صدای من به جایی نرسد اما تلاش میکنم در حد توان خودم در این زمینه قدمی بردارم.
شاگردی استاد شجاعی برای شما که تجربه کار با اساتید دیگر را داشتهاید، چگونه بوده است؟
استاد خیلی متواضع و البته خیلی با هنرجویان همراه هستند و اینکه ما به خودمان اجازه میدهیم خارج از فضای کلاس از ایشان کمک بگیریم، نشات گرفته از همین روحیه ایشان است. استاد سوالات را با سعه صدر شنوا هستند و دلسوزانه مشورت میدهند، با اینکه شاید در حیطه وظایف تعریف شده ایشان نباشد و تنها مسئولیت تدریس در کلاس را دارند، با این حال هنرجوها را رها نمیکنند و کاملا همراه هستند.
جمله آخر خطاب به دوستانی که هنوز با موسسه زیتون و دورههای آکادمی آشنایی ندارند؟
من دورههای مختلفی را شرکت کرده و نیمهکاره رها کردم اما دوره نویسندگی آکادمی زیتون به گونهای بود که با وجود مشکلات متعدد نتواستم و نخواستم رهایش کنم. حضور در این فضا حس خوبی دارد، ضمن اینکه کلاس استاد شجاعی در مقایسه با دیگر کلاسها انقدر خوب بوده که آدم با دست پر از کلاس بیرون میرود و با اطمینان میگویم در مقایسه با دوستانی که در کلاسهای دیگر شرکت کردند، دوره نویسندگی آکادمی زیتون آورده بسیاری داشت و یقینا هنرجو با دست پر و دانش بالا این دورهها را پشت سر میگذراند.
دیدگاهتان را بنویسید