فرزندانتان را قبل از هفتسالگی دریابید

«نرگس اصفهان»؛ مشاور و بازیدرمانگر کودک: یباید به این نکته توجه داشته باشیم که زمان طلایی کودک؛ زیر هفت سال است. اگر ما بتوانیم در این زمان طلایی یک محیط یادگیرنده بدون فشار، همراه با بازی برای کودکان زیر هفت سال ایجاد کنیم، کمک بزرگی به رشد هوشهای مختلف او میشود
آکادمی زیتون: یکی از تأثیرگذارترین مقطع زندگی هر انسانی، دوران طفولیت و کودکی اوست. همانکه به قول قدیمیهایمان مثل یک صفحه سفیدرنگ پاک است و هر طرحی بر آن نقش ببندد، مبنای یک عمر زندگیاش خواهد شد و در واقع زندگی سلامت از آن کسی است که کودکی سلامتی را پشت سر گذاشته باشد.
ضرورت توجه به این دوران و بالاتر از آن اهمیت تربیت انسانهای سالم، مبحثی است که طی چندماهه اخیر با تشکیل کارگاههای مختلف و متنوع در آکادمی زیتون و با حضور «نرگس اصفهانی» مشاور کودک و بازی درمانگر، مورد توجه و اقبال والدین دغدغهمند قرار گرفته است.
بر همین اساس و برای اینکه بیشتر از چندوچون تشکیل این کارگاهها و فلسفه برگزاری آنها بدانیم، دقایقی را پای صحبتهای خانم اصفهانی نشستیم.
مشاور کودک امروز و معلم سالهای دور که بعد از فارغالتحصیلی در رشته آمار به جرگه معلمان پیوست و کار تدریس دروس ریاضی، آمار و بعد از آن هم کلاسهای کنکور را بر عهده گرفت.
آنطور که خودش میگوید از سال 90 تصمیم به ادامه تحصیل در رشته علوم تربیتی گرفت و در سال 92 با اخذ کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی، مسیر کار و فعالیتهایش از دو دوتای اعداد و ارقام به حوزه تعلیم و تربیت تغییر کرد.
توصیه یکی از اساتید دلسوز که «اگر خیر دنیا و آخرت میخواهید، برای بچهها کار کنید» سنگ بنای فعالیت جدی نرگس اصفهانی در حوزه کودک بود و معلم ریاضی و آمار دبستان و دبیرستان و استاد دانشگاه حالا نزدیک به هشت سال است در قامت مشاور کودک و مربی بازی درمانگر، پا به پای بچهها راه میرود، بازی میکند و تلاش میکند برای تربیت کودکان سالم با یک دنیا آرزو و انگیزه، برای داشتن دنیای شاد و سالم.
متن کامل این گفتگو را در ادامه با هم میخوانیم:
لطفاً از نحوه ورودتان به عرصه کودک بگویید:
ورود من به عرصه کودک با پیشزمینه آموزش و پژوهش و مطالعه صورت گرفت. وقتی تصمیم گرفتم وارد حیطه کودک شوم، با توجه به تحصیلاتم در رشته مدیریت آموزشی، تصمیم به طراحی آموزشی و شناخت هوشهای چندگانه بچههای پیشدبستانی گرفتم، بر همین اساس مطالعات بسیاری داشتم، با اغلب اساتید و بزرگان این حوزه و تمام مدیران مدارس شناختی جلسات متعددی داشتم و تصمیم گرفتم در مقطع ابتدایی و پیشدبستانی کار جدی انجام دهم.
شرکت در کارگاههای بازیدرمانی و اختلال یادگیری، تحقیق و پژوهش و … خلاصه هرآن چه به عنوان پیشنیاز یک شروع موفق بود را طی کردم، حدود چهار سالی هم برای بچههای سنین پیشدبستان، بر اساس هوشهای چندگانه و ظرفیتهای شناختی، کارگاهی تولید و اجرا کردم.
این روند فعالیت ادامه داشت تا شیوع بیماری کرونا و مسئله مراقبت از فرزندان که باعث شد کمی از فعالیتهای خارج از خانه خود را کم کنم و داخل منزل به فعالیتهای پژوهشی بیشتر بپردازم تا اینکه خدا مرا در مسیر موسسه زیتون انداخت و یک شروع جدید.
از آشناییتان با موسسه زیتون بگویید:
از طریق صفحه اینستاگرام یکی از اساتید با کارگاه دکتر مقصودی آشنا شدم و در کارگاه ثبتنام کردم. بعد از آشنایی بیشتر با دکتر مقصودی و پیشنهادشان برای ادامه فعالیت در حوزه کودک، به اتفاق هم کارگاه کودک احساس را برگزار کردیم و برگزاری این کارگاه شروع آشنایی من بود با موسسه زیتون، آکادمی، خانم باروتیان و بعد هم اتاق کودک و رسیدیم به اینجایی که الان هستیم.
واژههایی مثل «کودک احساس»، «کودک توانمند» و … ممکن است برای بعضی خانوادهها کمی ناشناخته باشد، چطور این مفاهیم را برایشان جا انداختید و اصولا مخاطب شما از کدام دسته خانوادهها هستند؟
متأسفانه یکی از مشکلاتی که همکاران ما دارند، این است که بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات روانشناسی به یکباره وارد کار درمان میشوند و بالطبع در روشی که برای کار انتخاب میکنند، شاید به خوبی نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، من حتی بعضی از همکاران را سراغ دارم که در کلام و گفتگوهایشان از واژههای سخت و ثقیل استفاده میکنند که واقعا برای خانوادهها قابلفهم نیست.
من به این دلیل که در حیطه علوم تربیتی درس خواندم و سالها در مدارس با خانوادهها در ارتباط بودم، با دختران و پسران نوجوانان و اولیای آنها دستوپنجه نرم میکردم، زبانشان و نوع ارتباط سازنده کلامی را میشناختم.
برای اینکه این نوع واژهها خوب در ذهن مخاطب جا بیفتد، سعی میکنم به سادگی با مخاطب صحبت کنم و با تعاریف ساده و قابلفهم، واژههایی مثل هوش هیجانی و … را برایشان توضیح دهم.
همچنین سعی میکنم واژههای تخصصی روانشناسی را خیلی وارد کارم نکنم و ساده صحبت کنم و این حاصل سالها تدریس من در دبیرستان و دانشگاه است که به نوعی ایجاد مهارت کرده و خب میتوانم با زبان ساده با مخاطب صحبت کنم.
کمی از کارگاه کودک احساس بگویید و اینکه در این کارگاهها قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
کودک احساس برای والدین؛ پدر و مادر با هم طراحی شده است. چون ما طی سالها کار و مطالعه به این نتیجه رسیدیم که رابطه پدر و مادر با هم تأثیر مستقیم روی رابطه با فرزند دارد؛ یعنی اگر حال رابطه والدین خوب نباشد، بالطبع خیلی حال رابطهشان با فرزندشان هم خوب نخواهد بود.
در واقع به این دلیل که دکتر مقصودی متخصص زوجی درمانی و فردی بزرگسالان هستند و من هم در زمینه کودک تخصص دارم، این کارگاه را به صورت مشترک طراحی کردیم و به اسم تربیت فرزند، فرزندپروری، تربیت دینی فرزند و … والدین را به این کارگاهها میآوریم که اولا در مورد رابطه خودشان، کم و کاستیها و اختلالات آن آگاه شوند، بعد در مورد رابطهشان با فرزندان هم آموزشهایی داده شود.
این کارگاه سه جنبه دارد؛ خود، زن و شوهر، زن و شوهر و فرزند. اولا چقدر به خودت محبت داری، چقدر به همسرت و در وهله سوم چقدر به فرزندت.
ما در تمام مباحث آموزشی این سه بعد را مدنظر قرار میدهیم تا ایراد و اشکالهای رابطه والدین با هم و بعد رابطهشان با فرزندانشان شناخته شود و شروع خوبی است برای اینکه پدر و مادرها بفهمند در رابطه خود چگونه هستند.
چه کسانی میتوانند مخاطب این کارگاه باشند؟
همه میتوانند مخاطب این کارگاه باشند؛ افرادی که والد نیستند و تصمیم دارند صاحب فرزند شوند، افرادی که هنوز والد نیستند و تازه قصد ازدواج دارند و حتی بسیاری از مربیان کودک نیز درخواست شرکت در این کارگاه را داشتند. حسن این کارگاه فهم اختلالات رفتاری است و یک مربی یا یک والد و حتی کسی که والد نیست اما قصد تربیت کودکی را دارد، تا زمانی که شکافهای رفتاری خودش را فهم نکند، نمیتواند آموزش صحیح به کودک داشته باشد.
تاکنون استقبال از این کارگاهها چگونه بوده و آیا بازخوردی هم داشتهاید؟
تقریباً دوره چهارم از این کارگاه برگزار شده و استقبال بسیار خوبی هم داشته است. به محض فراخوان ثبتنام ظرفیت تکمیل شده و به دلیل محدودیت زمان و مکان و ضرورت مراقبتهای بهداشتی، معمولا نمیتوانیم تمامی افرادی باشیم که متقاضی شرکت در این کارگاه هستند.
آیا استفاده از واژه مسلمان معاصر برای افرادی که با شما و محیط برگزاری کارگاه و مباحث آن آشنایی ندارند، ایجاد چارچوب نمیکند؟
شاید جالب باشد بدانید خانوادههایی به ما مراجعه میکنند که شاید از نظر ظاهری دیندار نباشند اما به دنبال برگزاری کارگاهی هستند که اخلاق و مباحثی از این دست را که کمبودش را حس میکنند آموزش بدهد.
امتیاز این کارگاه این است که ما دنبال مسلمان سالم هستیم. ما تلاش میکنیم دین را درست نشان بدهیم و اتفاقاً میخواهیم یاد بدهیم شما چه کار نکنید که فرزند شما از مسلمانهایی نباشد که الان در جامعه می بینیم و به آن دلیل با دین زاویه پیدا کنند. مسلمان سالم کسی است که سلامت روان دارد و هدف ما هم پرورش انسان مسلمان سلامت به لحاظ روانی است.
بین فرزندانی که والدینشان در این کارگاهها شرکت میکنند با سایر همسالان خود، تفاوت ملموس وجود دارد؟
بله. ما در این زمینه بازخوردهای زیادی داشتیم.
کلاً بچههای ما با رفتارهای اشتباه پدر و مادر و کنترلهای بیش از حد، کمالگراییها و ندادن آزادی و بعضاً ندادن استقلال، مضطرب میشوند و عزتنفس و اعتمادبهنفسشان پایین میآید و ما در این کارگاهها سعی میکنیم روی این موارد کار میکنیم. پذیرش این نقاط ضعف نیاز به مهارتهایی دارد که در این کارگاه آموزش میبینند.
حضور مشترک والدین در این کارگاهها به پررنگتر شدن نقش پدر در خانواده و سهیم شدن در تربیت فرزند کمک کرده است؟
یکی از شایعترین شکایت خانوادهها کمرنگ بودن حضور پدر هم بهعنوان همسر و هم پدر است. ما در این کارگاه به پدران یک هست و وجود میدهیم. وقتی والدین دو ساعت باهم مکالمه سازنده دارند، لذتی به آنها میدهد که در طول هفته سایه این لذت روی زندگی آنها هست و زمانی که پدر میفهمد چقدر میتواند نقش مهمی در قبال کودک خود ایفا کند، حتماً به دنبال ترمیم و تقویت آن است.
و سادهترین نتیجهاش میشود اینکه طبق بازخوردها پدرها خود را موظف میدانند حتماً با کودکانشان بازی کنند و در طول روز ساعاتی را برای فرزندشان وقت بگذارند.
قدری هم از کارگاههایی که برای کودکان طراحی و اجرا کردهاید توضیح دهید؟
باید به این نکته توجه داشته باشیم که زمان طلایی کودک؛ زیر هفت سال است. اگر ما بتوانیم در این زمان طلایی یک محیط یادگیرنده بدون فشار، همراه با بازی برای کودکان زیر هفت سال ایجاد کنیم، کمک بزرگی به رشد هوشهای مختلف او میشود. متأسفانه شکلگیری این هوش و توان و یادگیریها بعد هفت سال کم میشود. نمیگویم غیرممکن است ولی به سختی اتفاق میافتد و کودک باید فشار زیادی را تحمل کند.
ما میگوییم باید برای بچههای زیر هفت سال این امکان و این محیط را ایجاد کنیم و این یادگیری در این زمان طلایی با یک دیدن، یک بازی و حتی یک تذکر ساده اتفاق میافتد.
پس ابتدا باید حواس و حافظه کودک را تقویت کنیم، بعد در سن سه و نیم یا چهارسالگی باید همتمان را صرف هوشهای چندگانه مثل هوش هیجانی، هوش کلامی، هوش حرکتی و همچنین ظرفیتهای شناختی و کارکردهای اجرایی کنیم.
این هوشها به همراه ظرفیتهای شناختی و کارکردهای اجرایی مثل مدیریت زمان و … در بازه زمانی 4 تا 6 سالگی تقویت میشود و ما میتوانیم در سن چهار تا شش سال این هوشها را به حد کمال برسانیم و کودک ما در سن دبستان خودش بر اساس علایقش مسیرش را انتخاب میکند و این بهترین نتیجه را برایش دارد.
در واقع ما در کارگاههای کودک تلاش میکنیم این اتفاق بیفتد و در مرحله بعد تقویت شود. بازی با حال خوب با بهکارگیری تمام حواس، یک روش برای تقویت این هوش و توانمندیهاست.
برای والدینی که دیر به این موضوع پی میبرند، راهحلی دارید؟
همه بچهها با توجه به محیطی که قبل از هفت سال دارند، ناخودآگاه در خانواده یادگیریهایی داشته و یک سری از استعدادها و هوشهایشان تقویت شده است. در مورد این دسته از کودکان ما استعدادیابی میکنیم تا والدین روی این استعدادها کار کنند و نهایتاً تبدیل به مهارت شود.
فضای موسسه زیتون و آکادمی چطور بوده است؟
من طی این سالها در محیطهای زیاد و متفاوت با امکانات مختلف کار کردم. باید بگویم این امکانات فیزیکی نیست که آدم را در محیط کار نگه میدارد و به کار علاقهمند میکند، بلکه منابع انسانی است. منابع انسانی زیتون و عوامل اجرایی آکادمی حال من را خیلی خوب میکند.
شاید امکانات در حد ایدهال نباشد ولی به لحاظ حال و روابط انسانی اینجا برای من از بسیاری فضاهای دیگر بهتر است. انرژی مثبتی که در فضای موسسه زیتون هست، حال مراجعین را هم خوب میکند و آنها هم این انرژی مثبت را دریافت کردهاند.
و جمله آخر خطاب به والدین:
فرزندانتان را زیر سن هفتسالگی دریابید. مادران بهترین مشاهدهگر هستند، پس اگر اختلالی میبینید، جدی بگیرید که خیلی مهم است.
دیدگاهتان را بنویسید