دنیا دنیای رقابت است؛ باید به دنبال کسب دانش بود
در هر حوزه تخصصی که انسان وارد میشود، باید تا جایی که میتواند تلاش کند تا بهتر و بهتر شود. چون دنیا دنیای رقابت است و هر کسی باید در مورد موضوع تخصصی خودش مطالعه مستمر داشته باشد.
آکادمی زیتون: اگر با دنیای فتوشاپ با آن همه جعبههای ریز و درشت امکانات و ابزار و اشکالش غریبه باشیم، با نگاه کردن به یک عکس با قاببندی مرتب و رنگ و نور اصولی، شاید نتوانیم تشخیص دهیم این تصویر وقتی از دریچه شاتر دوربین عبور کرده تا مرحله انتشار، چه حجم تغییراتی را به خود دیده است. تغییراتی که معنای ساده ادیت یا ویرایش عکس است و حضورش در دنیای دیجیتالی امروز غیرقابل کتمان است.
بدون تردید یکی از الزامات زندگی مطابق با پیشرفت دنیای پر از تکنولوژی امروز؛ فراگرفتن دانش و مهارتهایی است که به اصطلاح کاربردی هستند و دانش «فتوشاپ» از جمله این دانشهایی است که علاوه بر جنبه درآمدزایی، یک مهارت تخصصی به شمار میآید و مسلط شدن در این عرصه، امکان فعالیت موفق در دنیای دیجیتال را برای هنرجوی این رشته فراهم میآورد.
یکی از چهرههایی که در حوزه تدریس و آموزش فتوشاپ خیلی حرفها برای گفتن دارد و به اصطلاح موسپید کرده این دنیای عجیب و غریب است، استاد «ساسان پناهی» دانشآموخته ارتباطات تصویری، مدرس دانشگاه، نویسنده و مترجم است.
استاد پناهی سابقه طولانی در آموزش و تدریس فتوشاپ دارد و در مجامع علمی و هنری از جمله انجمن توسعه هنرهای تجسمی ایران و NAPP” (National Association of Photoshop Professionals” نیز عضویت داشته است.
وی از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه 80 کارش را با فتوشاپ آغاز کرد و تلاش کرد با استفاده از کتب و منابع علمی معتبر، اسرار این نرمافزار ناشناخته را کشف کند.
ساسان پناهی اکنون با کولهباری از دانش و تجربه که حاصل تلاش فردی او برای بیشتر دانستن است، همِ خود را بر آموزش این مهارت و انتقال دانستههایش به هنرجویان قرار داده و البته هنوز هم خود را بینیاز از آموختن نمیداند.
آکادمی زیتون در راستای آموزش مهارتهای تخصصی با بهرهگیری از اساتید برجسته هر شاخه، چند وقتی است با دعوت از استاد «ساسان پناهی» دوره آموزش فتوشاپ را برای هنرجویان و متقاضیان این رشته برگزار کرده است.
به بهانه پایان نخستین دوره جامع آموزش مقدماتی و پیشرفته فتوشاپ، دقایقی را با استاد پناهی هم کلام شدیم و از تجربیاتشان و البته چند و چون حضورشان در موسسه زیتون پرسیدیم و استاد هم دقیقا مثل زمان تدریس در کلاس، مو به مو به سؤالاتمان گوش داد و شیرین و دقیق هم به همه سؤالات پاسخ داد.
متن کامل این گفتگو را در ادامه با هم میخوانیم:
به عنوان اولین سؤال و برای آشنایی بیشتر هنرجویان و مخاطبان آکادمی کمی از خودتان بگویید:
رشته دانشگاهی من کارشناسی ارشد ارتباطات تصویری است. اوایل دهه 80 یا سال 78 و 79 بود که کارم را با نسخه پنج فتوشاپ شروع کردم. ابتدای امر طوری بود که اطلاعی از این نرمافزار نداشتم و سعی میکردم منابعی تهیه کنم و با مطالعه آن منابع، به درک بیشتری از فتوشاپ برسم. کارم را ادامه دادم و به طور اتفاقی کتابی با موضوع فتوشاپ و به زبان اصلی از نمایشگاهی تهیه کردم. با مطالعه آن کتاب متوجه شدم ما با هر پدیدهای مواجه میشویم، دو بخش بیرونی و محتوایی دارد؛ فرم بیرونی یک پدیده شاید ما را گمراه کند و فکر کنیم چقدر ساده است و با آن ساده برخورد کنیم و بخش مهمتر محتوای یک پدیده است که اهمیت دارد. فتوشاپ محتوای به شدت عظیم دارد و من با مطالعه آن کتاب فهمیدم خیلی چیزها هست که نمیدانم و این نرمافزار خیلی نرمافزار ویژهای است
از سابقه فعالیتهای حرفهای خود کمی برایمان توضیح میدهید؟
نیمه اول دهه 80 کارم را در مطبوعات و با هفتهنامه «سلامت» شروع کردم. این هفتهنامه فرصت خوبی بود که من درگیر ویرایش عکسها بشوم. من در آن هفتهنامه باید حجم زیادی از عکسها را آماده چاپ میکردم و حسن کار این بود که میتوانستم خیلی زود با نتیجه کار مواجه شوم.
به این دلیل که سلامت تنها یک نشریه نبود و مجموعهای از نشریات از جمله «زندگی مثبت»، «نوین پزشکی»، «سپید» و… بود، کار من به شدت زیاد شد و بعد از آن کارم را با نشریات دیگری مثل «بخارا» و نشریات «همشهری» آغاز کردم. کار با نشریات و بحث چاپ عکس و … حدود 9 سال ادامه داشت و این پروسه کمک زیادی به من کرد تا بیشتر و بیشتر از فتوشاپ بدانم.
البته این نکته را اضافه کنم مطالعات من به اتمام نرسیده و به اتمام نخواهد رسید، چراکه این مقوله بسیار وسیع است و صرفا کارمان این نیست که یک عکس را آماده چاپ کنیم، فتوشاپ بخشهای مختلف دارد؛ در معماری، پرتره، عکاسی تبلیغاتی حتی در علوم پزشکی هم کاربرد دارد.
شما سابقه چندین ساله هم در تدریس دارید؛ دانشگاه، موسسات خصوصی و … از چه زمانی رسما تدریس را شروع کردید؟
هر مدرسی ابتدا کارش را با یک یا چند هنرجو آغاز میکند و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. اولین تدریس من به اوایل دهه 80 بر میگردد که کارم را با تدریس خصوصی در تبریز شروع کردم، چند سال بعد به تهران آمدم و در موسسه «یاوران امتداد موج» رسما شروع به کار کردم. سال 91 در «آکادمی هنرهای معاصر» مشغول به تدریس شدم، تدریس در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه «سوره» که همچنان هم ادامه دارد، دانشگاه «هنر»، «خانه عکاسان»، مدرسه عکاسی و سینمایی «راینو» و … خلاصه سالهاست که مشغول به تدریس هستم و سعی من بر این است که تجربه این سالها را به دوستان هنرجو انتقال بدهم. ما و همکارانمان تلاش میکنیم کاربرهای بیشتری را جذب کنیم و آموزش دهیم تا بتوانند خیلی مستحکم و با قدرت وارد بازار کار شوند.
تدریس در فضای آکادمیک دانشگاهی و فضای موسسات خصوصی و آموزشگاهها چه وجه مشترک و یا متمایزی دارد؟
در حقیقت باید بگویم فضا کاملا متفاوت است و این تفاوت در فضای دانشگاهها هم به شکلی وجود دارد؛ ما در مقطع کارشناسی ارشد فرضمان بر این است که دانشجویان از رشتههای مرتبط آمدهاند و به عکاسی مسلط هستند. اما در مقطع کارشناسی ممکن است از رشتههای دیگر آمده و به دلیل علاقه و تمایل این رشته را انتخاب کرده باشند و بنابراین برخورد با اینها به شدت متفاوت خواهد بود و ما باید از ابتدا کار را آغاز کنیم.
در آموزشگاهها هم همینطور ما با طیف گستردهای از هنرحویان مواجه هستیم که از رشتههای مختلف هستد، با دنیاهای متفاوت، تفکر مختلف و اینها کار را سختتر میکند. ما باید این افراد با این حجم از تفاوتها را با خود به دنیای عکاسی ببریم، در دنیای چاپ با آن حجم از واژههای تخصصی کار سختتر خواهد بود. باید کاری کنیم هنرجوها از این رشته زده نشوند و این مستلزم انرژی مضاعفی است تا ما کمک کنیم بچهها بتوانند آرام آرام رشد کنند. ممکن است به نتیجه رسیدن کار با توجه به هنرجوها و تفاوتشان از خود موضوع آموزش، سختتر و طولانیتر باشد اما به شدت هیجانانگیز است.
من در کتابی خواندم وقتی با کسی روبرو میشوی، پارهای از افکار خود را در وجود او به جا میگذاری، در تدریس هم همینطور است؛ در یک کلاس هریک از افراد از دنیای دیگری هستند، خیلیها در همان جلسات اول بدون اینکه چیزی بگویند میروند، حالا یا علاقه ندارند یا آن چیزی که فکر میکردند نبوده است. اصولا ما وقتی به چیزی نگاه میکنیم خیلی دوست داریم فکر کنیم ساده است و پیچیدگی ما را به هراس میاندازد. ما در مواجهه با هنرجوها به آنها میگوییم اطمینان کنند و چند جلسه بمانند. وقتی هنرجوها ادامه میدهند و این تلاش ثمره میدهد، آن وقت است که بار فشار کار برداشته میشود و من میبینم پارهای از افکار من در وجود بچهها مانده، دیدشان بهتر شده، کارشان بهتر شده و این بسیار شادیآور است.
و حالا که شاهد پررنگ شدن مقولهای به نام آموزش آنلاین هستیم، این نوع آموزش چه تفاوتهایی با آموزش حضوری دارد؟ از خارج از کشور نیز هنرجو دارید؟
به دنبال ماجرای بیماری کرونا فضای آموزش به سمت آموزش آنلاین رفت. قبل از آن هم این نوع آموزش وجود داشت، البته نه در این حد و فراگیر شدن آموزش آنلاین موجب شد مخاطبان خارج از ایران روز به روز بیشتر شوند و در حال حاضر از کشور استرالیا و ایتالیا هنرجوهایی دارم.
آموزش مجازی نسبت به تدریس حضوری چه سختی و یا مزیتی دارد و اصولا آموزش آنلاین و فعالیت در فضای مجازی برای هنرجو و استاد فرصت است یا آسیب؟
فضای مجازی هم میتواند فرصت باشد و هم آسیب. الان میبییم مراکز علمی و دانشگاهها بواسطه افت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان تلاش میکنند مدارس و مراکز علمی بازگشایی شود. به طور کلی میتوان گفت آموزش آنلاین در بستر فضای مجازی، فرصتی است برای کسانی که از مرکز دور هستند و از استاد و کلاس فاصله دارند و رفت و برگشت برایشان دشوار است.
با این وجود مشکلاتی هم ایجاد میکند که شرایط را برای تدریس بسیار سخت میکند و البته اجتنابناپذیر است ما نمیتوانیم تمرینهای هنرجوها را ببینیم، در دانشگاهها وقتی کار عملی از دانشجو میخواهیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که بدانیم این کار را خود دانشجو انجام داده یا به کسی سپرده است. مشکل دیگر اینکه مشخص نیست آن سمت کلاس خود دانشجو است و یا شخص دیگری و این ماجرا جدی است و البته نمیشود کلا هم با دید منفی نگاه کرد. به هرحال شرایطی بوده که تدریس آنلاین کمک میکرد بیماری گسترش پیدا نکند.
در کنار تدریس، آثاری هم از شما به چاپ رسیده است؛ از این کتابها بگویید:
در حال حاضر «عکاسی دیجیتال و ACR adobe camera raw» آخرین کتاب من است که چاپ شده و به صورت تخصصی به مبحث ویرایش عکس اختصاص دارد و در حال حاضر هم مشغول نوشتن نسخه جدید این کتاب هستم.
پیش از این هم کتاب مرجع کامل آموزش نرمافزار «لایت روم» بود با همکاری خانم «ساره سپهری» که نظارت علمی بر گردآوری و ترجمه کتاب داشتم.
کتاب بعدی من مدیریت دادههای دیجیتال است که در حال نگارش و آمادهسازی آن هستیم و بحث بسیار جدی برای مراکزی مثل خبرگزاریها است.
کتاب آموزش نرمافزار adobe camera raw برای عکاسی دیجیتال را ترجمه کردهاید. از چه زمانی وارد فضای کار ترجمه شدید؟
از همان ابتدای دوران کودکی و دبستان به دنبال فراگیری زبان انگلیسی بودم اما بیشتر دانستههای من به صورت یادگیری شخصی است و من لغات و عبارات لاتین را در حین کار و مطالعه متون مختلف فرا گرفتم و البته سعی دارم این روش را در زمان تدریس به هنرجوهایم هم آموزش بدهم. البته ادعایی در این قضیه ندارم و تنها میخواهم تجربه خود را در اختیار هنرجویان قرار دهم.
تجربه سالها کار و مطالعه در مورد فتوشاپ هم موجب شد متوجه شوم این نرمافزار مباحث دیگری هم دارد و به همین دلیل از بعد علمی قضیه وارد شدم و کارم را با ترجمه کتابها ادامه دادم.
این نکته را هم باید بگویم که متاسفانه در برخی ترجمه کتابهای تخصصی، این مشکل وجود دارد که بعضا مترجمین با آن تخصص آشنایی ندارند و لغات ترجمه شده با مترجمین دیگر همخوانی ندارد و خواننده را سر در گم میکند. بنابراین باید زبان را فرا گرفت. انسان نه تنها به علم باید مسلط شود، بلکه علمهای دیگر را که در آن حوزه به انسان کمک میکند هم باید فراگیرد.
از آشناییتان با موسسه زیتون و حضورتان در آکادمی زیتون بگویید:
بواسطه دوست خوبم استاد «مجید ناگهی» به موسسه زیتون معرفی شدم. بعد از آشنایی و جلساتی که داشتم، خوشبختانه قرار بر همکاری شد. محیط زیتون محیط بسیار خوبی است نه به این معنا که جاهای دیگر خوب نیستند، تمام دوستان و همکاران تلاش میکنند محیط بسیار مناسبی را ایجاد کنند.
من بدون تعارف میگویم و اگر هم انتقادی باشد در راستای پیشرفت کار حتما مطرح میکنم ولی واقعیت این است که موسسه زیتون محیط بسیار خوبی است. تمام دوستان تلاش میکنند قدمی به جلو بردارند و در یک جا متوقف نمیشوند و به حال حاضر خود بسنده نمیکنند و این نکته بسیار خوب و قابل توجهی است.
فضای موسسه زیتون فضای فرهنگی مذهبی است و بعضا هنرجوها به دنبال آن هستند که از آموختههای خود برای کار مفید و اثرگذاری در این حوزه استفاده کنند. فراگیری این مهارتها به طور اخص و تسلط به دانش روز به طور اعم چه ضرورتی دارد؟
بی تردید باید مسلح به دانش جدید بود، باید یاد گرفت، باید اندیشید، باید اطلاع داشت. اصلا نمیشود چشممان را به واقعیات دنیای خارج ببندیم. طی این سالها چقدر تغییرات در دنیای دیجیتال اتفاق افتاده؛ سفرهای اینترنتی، خریدهای اینترنتی و … همه مواردی بوده که در غرب ابداع شده و بعد وارد کشور شده و ما از آنها استفاده کردیم. نرمافزار هم از این قضیه مستثنی نیست؛ باید کار کنیم، باید دانش خود را ارتقا دهیم و زن و مرد هم ندارد، همه باید تلاش کنیم برای یاد گرفتن تا حرفی برای گفتن داشته باشیم. این حرفی برای گفتن صرفا با مدارک تحصیلی عالی محقق نمیشود، چون مدارک تحصیلی ما آنطور که باید و شاید جوابگو نیست، کما اینکه ما در مدرسه زبان انگلیسی خواندیم اما برای تکمیل آن نیازمند استفاده از کلاسهای دیگر بودیم. بی تردید باید به جدیدترین علم روز مسلح شویم.
و صحبتتان خطاب به هنرجویان:
مطالعه کنید، هیچ چیزی جای مطالعه را نمیگیرد. فقط باید خواند و در هر حوزه تخصصی که انسان وارد میشود، باید تا جایی که میتواند تلاش کند تا بهتر و بهتر شود. چون دنیا دنیای رقابت است، چه در تهران و ایران و چه خارج از ایران. هر کسی باید در مورد موضوع تخصصی خودش مطالعه مستمر داشته باشد و تا زمانی که مطالعه میکند میتواند سرپا بایستد. آن کسی که احساس کند دیگر به مطالعه نیازی ندارد و به منتهای علمی که دارد کار میکند رسیده، این آدم کارش تمام است و وای به حال کسی که احساس کند استاد شده است. اینکه من تدریس را انتخاب کردهام، یک قسمت آن انتقال علم و تجربههایم است و بخش دیگر و مهمش این است که چه سؤالی مطرح میشود و من پاسخ آن را نمیدانم و در مطالعات بعدی باید به دنبال آن بروم و بیاموزم و بعد به مشتاقان آموزش، انتقال بدهم. انسان باید تا لحظه آخر زندگی دانشجو و دانشآموز باقی بماند.
دیدگاهتان را بنویسید