آکادمی زیتون؛ فضای آموزشی دوستانه توأم با برنامه هدفمند
«شکیبا خسروی» نویسنده داستان کوتاه «باطلالسحر» معتقد است آکادمی زیتون یک فضای آموزشی جدی است که مانند آن را کمتر در کشور سراغ داریم.
آکادمی زیتون: مطمئناً هر آدمی برای نوشتن و در گام بالاتر نویسنده شدن نیاز به یک عامل محرکه قوی دارد که او را در مسیر قرار دهد و بعد از آن است که سهم فضاهای آموزشی در هموار کردن این مسیر مشخص میشود. سهمی که گاه پل پرتاب به سمت موفقیت است و چه بسا گاهی نیز به دلایل مختلف منجر به سرکوب انگیزه شود.
این همان چیزی است که «شکیبا خسروی» دانشپذیر ماههای قبل و فارغالتحصیل فعلی دوره نویسندگی آکادمی زیتون آن را خوب درک کرده است.
او هنرجوی دوره اول است و این یک سال را پا به پای بقیه دوستان و هنرجویان طی کرده و رسیده به نقطهای که اکنون ایستاده است.
شکیبا خسروی حالا صاحب دو داستان کوتاهی است که نامشان در فهرست کتابهای انتشارات نیستان به چشم میخورد؛ داستان کوتاه «باطلالسحر» از مجموعه آثار کتاب «به عطر سبز زیتون» و «به تلخی قهوهای، به سحرآمیزی بنفش» در مجموعه داستان عاشورایی «تنها همین کلمات».
او از آن دسته هنرجویانی است که محیط اطرافش برایش ایده میسازد و بعد بر اساس ایدههایش طرح میزند و قدم به قدم پیش میرود تا خلق اثر.
از خانم خسروی در مورد نقش فضای موسسه و به تعبیر دقیقتر آکادمی زیتون در پیشرفت کار سوال کردم که اینطور پاسخ داد:
بهترین تعبیر این است که زیتون مانند مزرعهای بود که آنجا آدمها به رشد خود میرسیدند. کلاس آکادمی صرفاً یک کلاس آموزشی نبود بلکه مانند یک کارگاه بود که نه قوانین و بایدونبایدهای دست و پاگیر دارد و در عین حال اینطور هم نیست که هرکسی راه خودش را برود.
خسروی با اطمینان میگوید: زیتون فضایی را فراهم کرده بود که هر کسی متناسب با پتانسیل خودش رشد کند و همین مهیا نمودن این شرایط و آزادی عمل باعث میشود که کلاس از حالت آکادمیک صرف بیرون آید و این در پیشبرد دانشپذیران تأثیر بسزایی دارد.
حضور در کارگاه رمان آئینی «از عاشورا تا اربعین» تجربه جدیدی برای شکیبا بوده، در مورد حضورش در این کارگاه سوال کردم و در پاسخ گفت: زمان انتخاب شده برای شروع کارگاه بسیار مهم بود، روزهای بعد از دهه اول محرم انسان در شرایطی است که دوست دارد برای امام حسین (ع) قدمی بردارد. از طرفی میدانستم موسسه زیتون در این فضا فعالیت میکند و مدرس کارگاه هم که خود صاحب چندین رمان آئینی است، من هم که خیلی دوست داشتم در این مسیر قدم بردارم و به تنهایی قادر به آن نبودم، با درک این شرایط از فضای مهیای آکادمی زیتون در این دوره حاضر شدم.
او ضمن تقدیر از عوامل اجرایی آکادمی زیتون ادامه داد: همکاری مسئولان آکادمی خیلی خوب بود. آدم احساس نمیکرد با یک مجموعه طرف است، در کنار اینکه چارچوبهایشان را دارند اما انقدر خوب همراهی میکنند که انسان فکر میکند اقوامشان هستند.
شکیبا خسروی با داستان کوتاه «به تلخی قهوهای، به سحرآمیزی بنفش» یکی از 14 هنرجویی است که مجموعه داستانی تنها همین کلمات حاصل تلاش آنهاست. از احساس او هنگام شنیدن خبر انتشار داستانش سوال کردم گفت: احساس بسیار خوبی دارم، شاید نتوانم درست بیان کنم اما فکر میکنم الان یک قدم به آن چیزی که میخواستم و هدف من بوده است نزدیکتر شدهام.
از این فارغالتحصیل دوره نویسندگی سوال کردم موسسه زیتون را چطور برای دیگر دوستانش و افرادی که تازه قصد حضور در این دورهها را دارند معرفی میکند که اینطور پاسخ داد: فضای آکادمی زیتون یک فضای آموزشی جدی است که کمتر در ایران سراغ داریم؛ فضایی که هم اساتید خوب را برای دورهها انتخاب میکند و هم نحوه تعامل و برخوردشان کاملاً دوستانه است، در عین اینکه کاملاً هدفمند و دارای برنامه هستند و مجموعه اینها کنار هم فضای خوبی ایجاد کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید